مهزیارمهزیار، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

مهزیار حصارکی

داستان اسم مهزیار

سلام به همگی . من همیشه دوست داشتم وقتی پسر دار بشم اسمشو بزارم مهزیار ، دلیلشم این بود که برادر دوقلوی من اسمش مهزیار بود ولی بعد از 2 هفته ای که بدنیا اومد از دنیا رفت ، بخاطر این که ضعیف بود . دیشب از بابام پرسیدم دلیل اینکه من اسم پسرمو گذاشتم مهزیار معلومه تو چرا می خواستی این اسمو رو پسرت بزاری ، بابام گفت وقتی نوار حاج کافیو گوش می دادم یه داستان تعریف کرد از علی بن مهزیار و همین باعث شد این تصمیمو بگیرم ، باردار شدن مامانم مصادف شد با شهادت داییم که اسمش عباس بود ، برای همین مامان جونم گفت اگر پسر بود من دوست دارم اسمشو عباس بزاری ، موقع زایمان وقتی فهمیدن دوقلو مامان جونم گفت اولی که بدنیا اومد اسمش بشه عباس و دومی رو مهزیار بزارید...
24 مهر 1392

روز عرفه

تو این روز خانواده ما یادتون نره ، برای همه کوچولوها دعا کنید که شادی های زندگیشون آنقدر زیاد باشه که تلخی های زندگی یادشون بره . برای مهزیار که به سلامت بدنیا بیاد و مامان گلش یه دعا ویژه کنید .   ...
23 مهر 1392

دختر خاله مامانم

سما به مامان من میگه آبجی ، سما 5 سالش تموم میشه ، خیلی منو دوست داره ، الان که من تو دل مامانمم دل مامانمو نوازش می کنه ، باهم حرف می زنه ، منم خیلی دوستش دارم ، سما عزیزم خاله خوبم تولدت مبارک                                    ...
21 مهر 1392

تولد مامان مهزیار

اینم کیک تولد مامان مهزیار اینو من از طرف خودم و مهزیار خریدیم . مامانشم خیلی خوشش اومد. امیدواریم سال های سال در کنارمون شاد زندگی کنی . دوستت داریم . حالا یه دستوووووووووووو جییییییغغغغغغغوووووووو هههههووووووورررررراااااااااااااااااااااااااااااااا ...
20 مهر 1392

مامان گلم تولدت مبارک

یه دسسسسسسسستو جججججججججججییییییییغو هوررررررررررررررررررررااااااااااا گل من ، گل من تولدت مبارک ، گل شدی ، گل شدی ، شدی مثل عروسک ، عزیزم ، گل من تولدت مبارک مامانیه مهربونم تولدت مبارک ، بخاطر همه تلاشها و سختی هایی که بخاطر من تحمل می کنی ازت تشکر می کنم . دوستت دارم راستی بابا تو گفتن این شعر بهم کمک کرد ...
18 مهر 1392

خرید وسایل

سلام ، صبح بخیر بابا و مامانم دیشب برام رفتم چند تا وسیله خریدن مثل وان حموم ، لیوان با طرح پو ، صندلی دستشویی ، دستمال مرطوب ، ... من که نمیدونم اینا چیه ، مامانم اینا رو انتخاب کرده . بابام که خیلی خوشحال بود . صدا خندش تا اینتو میومد . منم به افتخارش چند تا لقد زدم . بابام میگه تا رییس ( مادر زن ) اجازه نده حق ندارم عکسایه وسایلمو بذارم تو وبلاگم .
18 مهر 1392

تبریک روز کودک

سلام خوشحالیم که درج اولین مطلب تو وبلاگش مصادف شده با یه تبریک ، تبریک روز کودک ، برای همه کودکا آرزو می کنیم که به آرزوهاشون برسن . یه تبریک مخصوصم از طرفش میگیم به آندیا کوچلو ، امید واریم همیشه موفق و خوشحال باشه . از طرف بابا و مامان مهزیار
17 مهر 1392
1